رابرت دنیرو !
دنیرو بود مرد را راستی !
بابی میلک (که اگر بخواهیم به زیان خودمون برگردانیمش می شود چیزی در مایه های بابی استخوان یا بابی لاغرو) . این لقبی بود که اهالی محله گرینج ویلیج نیویورک در کودکی به رابرت دنیرو دادند چون نه هیکل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای . از لحاظ جسمانی ضعیف بود اما از همان موقع خارش های عجیبی بر تنش می افتاد تا دست به کارهای عجیب و غریب بزند .
خیلی زود تر از سن و سالش به گروه های خیابانی و بچه شر های محلش پیوست (چیزی شبیه همان تصویری که سرجیو لئونه در روزی روزگاری آمریکا به تصویر کشید) و کلی جنجال به پا کرد . اما ذوق هنری داشت از همان کودکی شاید به خانواده هنرمندش رفته بود . پدر و مادری که کارشان نقاشی کردن بود مخصوصا پدرش که همنام خودش بود . رابرت دنیرو سینیور .
پدرش دنیروی بزرگ خیلی در بند خانواده نبود ولی دورادور هوای پسر را داشت اما رابرت خودش می دانست چکاره است . این را زمانی فهمید که عصر ها با پدرش به سینما می رفت تا بازی گرتا گابورا را دو نفری ببینند . در همان مدرسه ابتدایی وقتی دوستانش را مشغول بازی در تئاتر دید گل از گلش شکفت .
گرفتن نقش شیر نمایشنامه معروف "جادوگر شهر اوز" در سن ۱۰ سالگی شروع کار او بود این فرصت را زمانی به دست آورده که در کلاس بازیگری پیسکاتور شرکت کرده بود . ۱۶ ساله بود که به کل مدرسه را بوسید و کنار گذاشت . جادوی سینما و فیلم ها و نداری و درماندگی مادر بیشتر از این به بابی اجازه درس خواندن نداد و او هم سراغ بازیگری رفت .
اول سراغ کلاس های استاد آدلر رفت تا پیش خود استاد چیزهایی از سبک بازیگری استانیسلاوسکی یاد بگیرد اما آدلر نتوانست همه چیزی باشد که دنیرو می خواست پس سراغ لی استراسبرگ و استودیوی او رفت که خیلی از یزرگان بازیگری مثل مارلون براندو و پل نیومن و جیمز دین از آن خارج شده بودند .
سال ۱۹۶۳ دی پالما ، همشهری رابرت که داشت دانشگاهش را تمام می کرد می خواست برای پایان نامه اش فیلمی به نام "جشن عروسی" بسازد . دادن آگهی برای انتخاب بازیگر و خبردار شدن رابرت از این آگهی باعث شد بعد از مدت کوتاهی رابرت خودش را برای تست بازیگری جلوی دوربین دی پالما ببیند . اولین دستمزد جوان ۱۹ ساله یک ۵۰ دلاری ناقابل بود که حتی خودش هم نمی توانست به خاطر کم بودن سنش آن را دریافت کند مادرش آمد و قرار داد بست اما دنیرو مجبور شد بیشتر پول را خرج لوازمی کند که در فیلم به کارش می آمدند البته قبل از این دنیرو در فیلم سه اتاق در منهتن هم حضور کوتاهی داشت .
آشنا شدن او با مارتین اسکورسیزی که چند بلوک آن ور تر زندگی می کرد تمام چیزی بود که دنیرو در آن چند سال انتظارش را می کشید . نقش آفرینی در "خیابان های پایین شهر " مارتینی کار را به جایی رساند که کاپولا برای قسمت دوم پدرخوانده سراغی از او بگیرد تا جوانی های ویتوکورلئونه را به او بسپارد . از آن به بعد فیلم ها و قرارداد ها یکی پس از دیگری روی میز دنیرو قرار می گرفتند : راننده تاکسی ، گاو خشمگین ، روزی روزگاری آمریکا ، رفقای خوب و ...

سبک بازی دنیرویی ، این چیزی بود که بعد از مدتی سر زبان ها افتاد . او غرق نقشش می شد غرق شدنی فراتر از آن چیزی که آل پاچینو و نیکلسون در کارهایشان انجام می دهند . این دو بزرگ هرچند می توانند در جلد نقش فرو بروند اما همیشه بخشی از خودشان را به شخصیت اضافه می کنند ولی رابرت وقتی در نقشی فرو می رفت دیگر خودی وجود نداشت . کسی دنیرو را دیگر نمی دید . او تراویس بیکل بود یک راننده تاکسی که از بی خوابی رنج می کشید و در انتظار باران رحمت بود ، یک گانگستر جوان به نام ویتو کورلئونه ، جیک لاموتای مشت زن ، یک بخت برگشته به نام مایکل که از جنگ ویتنام برگشته بود ، جیمی کانوی بود ، یک گانگستر شیک پوش و خشن ، او هر کسی بود غیر از خودش .
پل شریدر فیلمنامه نویس راننده تاکسی و گاو خشمگین درباره این سبک بازی او حرف جالبی بر زبان آوده : "او تنها در جلد دیگران زنده است" . شریدر راست می گفت : دنیرو وقتی جلوی دوربین نبود بیشتر شبیه مجسمه ای بود که صدایی از آن در نمی آمد .
|
" فکر نمی کنم خودش هم بدونه چه استعدادی داری "
وقتی برای بار اول پیش تهیه کننده فیلم تسخیرناپذیران رفت آن قدر لاغر بود که لینس به خنده افتاد اما وقتی بابی ۱۰ هفتهبعد برگشت دندان های آقای تهیه کننده ریخت . طی این مدت ۱۵ کیلو چاق شد تا نقش آلکاپون را بدون گریم خاصی بازی کند تصویر راست آلکاپون واقعی است
|
|
|
خیلی ها از جمله خود مایکل مان کارگردان فیلم مخمصه سال ها در انتظار چنین رویارویی بودند
آل پاچینو و دنیرو . مان این سکانس را در ۱۳ برداشت فیلمبرداری کرد .
میزی که آل و بابی روی آن نشسته بودند هنوز سر جای خودش قرار داد و به قیمت گزافی رزرو می شود
نکات جالب و خواندني در مورد رابرت دنيرو
رابرت دنيرو که به عنوان يکي از برجسته ترين بازيگران زمان خود شناخته شده است در سال 1943 در نيويورک متولد شد. پدر و مادر او هر دو هنرمند بودند. در هنرستان STELLA ADLER و همچنين در يک کارکاه هنري آمريکايي آموزش بازيگري ديد. در ابتدا به خاطر فيلم طبل را آهسته به صدا در بياوربه شهرت نسبي رسيد ولي شهرت و اعتبار اصلي را به عنوان بازيگر حرفه اي در فيلم کوچه کثيف در سال 1973به دست آورد.
دنيرو در سال 1974جايزه آکادمي را براي بهترين بازيگر نقش دوم در فيلم پدر خوانده 2احراز نمود ، او برنده جايزه آکادمي به عنوان بهترين بازيگر در فيلم هاي راننده تاکسي 1976 ، شکاچي آهو1978 ، دماغه وحشت1991 و گاو خشمگين 1980 مي باشد. اخيرا رياست شرکت توليد فيلم خود يعني استوديوي تربيکا TRIBECA را به عهده گرفته است.
داراي عنوان پنجم در مجله انگليسي از ميان 100 ستاره سينمائي تمام دوران (اکتبر 1997)
در سال 2002 به عنوان بازيگر آمريکايي ايتالياي معرفي شد. او اغلب در فيلم ها نقش يک آمريکايي – ايتاليايي را ايفا مي کند ولي يک تيره ايرلندي نبز دارد .
او دومين بازيگري است که به خاطر ايفاي نقش VITO CORLEONE برنده جايزه اسکار شد. نفر اول مارلون براندو بود که براي ايفاي همين نقش جايزه اسکار را از آن خود کرد. رکورد اضافه وزن او براي ايفاي نقش در فيلم گاوخشمگين (1980) 60 پوند (حد ود 27 کيلوگرم ) بود ولي 7سال بعد VINCENT D’ONOFRIO با اضافه کردن 70 پوند (حدود 32 کيلوگرم ) رکورد او را براي ايفاي نقش در فيلم کت تمام فلزي شکست ( 1987 ) .
دنيرو موسس اولين فستيوال TRIBECA در ماه مي سال 2002مي باشد.او تصميم به احياي دوباره يک فضاي تجاري پس از حملات 11سپتامبر داشت که اين پروژه نيزاجرا شد.
براي آموزش زبان سيسيلي به خاطر نقش VITO CORLEONE در فيلم پدر خوانده ، چهار ماه آموزش ديد ، تقريبا تمام دالوگهاي ويتو به زبان سيسيلي بود. او به عنوان دومين ستاره تمام دوران در کانال 4 بريتانيا انتخاب شد. بد نيست بدانيد که او دراين برنامه رقابت نزديکي با ال چاچينو داشت.
همسران :
يك ABBOTT DIAHNNE ( 1976 – 1988)فرزند
17)ژوئن 1997- تا کنون ) GRACE HIGHTOWER تقاضاي طلاق، 1فرزند
DRENA DENIRO (درناد نيرو): دختر خوانده رابرت دنيرو محبوب مي شود ، او فرزند DIAHNNE و همسر سابق او مي باشد.
همچنين دنيرو و DIAHNNE فرزند پسري به نام رافائل دنيرو دارند که او نيز بازيگر است. دنيرو و همسردومش (گريس) در 18 ماه مارس سال 1998 صاحب فرزندي به نام (اليوت) شدند .
رافائل دنيرو ، پسر رابرت دنيرو در استوديو بازيگري " استلاادلر" و " لي استرابرگ" آموزش ديده است.
رابرت دنيرو از ( مريل استريپ ) به عنوان بازيگر مورد علاقه اش براي ايفاي نقش در کنارش ياد کرده است .
QUAYE در ترانه اش با نام در خشش يکشنبه از او ياد مي کند با اين مضمون من يک قهرمان هستم ، همانند رابرت دنيرو.
دنيرو اغلب بازيگر نقشهاي خشن و يا شخصيت هاي روانپريش مي باشد.
او صاحب رستورانهاي زيادي در نيويورک است. از قبيل NOBU ، LAYLA
رستوران AGO در غرب هاليوود. رستوران RUBICON در سانفرانسيسکو با شراکت فرانسيس فورد کا پولا و رابين ويليانفر.
دنبرو طبق تشخيص پزشکان مبتلا به سرطان پردستات است. او تحت معالجه مي باشد و پزشکان معتقدند که وي به بهبودي کامل خواهد رسيد.(اکتبر 2003)
دنيرو و آلپاچينو تنها در يک فيلم با هم بازي کردند که در آن هم تنها در يک پلان ديده مي شوند .
در کودکي به خواندن نمايشنامه علاقه نشان مي داد. او در جشنواره اي در سال 1981 روبان سبزرنگي را بر يقه اش زده بود که بعدها اين به صورت يک سنت درآمد. اين روبان ياد بودي بود براي هزاران کودک آفريقايي آمريکايي که در قتلهاي زنجيره اي ATLANTA, GEORGIA قرباني شدند (1981-1980). اين روبان را يکي از طرفدارانش به او داده بود ، خانواده هاي قربانيان ماهها اين روبان ها را داشتند.
لیست فیلم هایی که رابرت دنیرو در آن ها بازی کرده است

نام : حامد